قصر شکلاتی

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.....

قصر شکلاتی

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.....

باید به دخترای ایرونی مدال شجاعت و استقامت داد!

جداَ باید به دخترای ایرونی مدال شجاعت و استقامت داد!

مانتو کوتاه میپوشه ، نگاه آنچنانی بهش میکنن !! میگن نپوش تا نگات نکنن؛
توی نت تیکه میندازن بهش !! میگن عکس نزار تا حرف نشنوی؛
توی تاکسی مردک میچسبه بهش !! میگن سوار نشو تا نچسبن بهت؛
توی دانشگاه استاد بهش نظر داره !! میگن خب درس نخون تا بهت نظر نداشته باشن؛
و کلا هر جا میره به جرم دختر بودن باید از رسولان الهی حرف بشنوه؛

من دوتا راه حل پیشنهاد میکنم:
یا تمام دخترا رو بکشیم
یا مردها رو توجیه کنیم که
آقا ،برادر ،اخوی ..........
این دخترم به اندازه تو حق حضور در اجتماع رو داره !!

سعی کنیم انسان باشیم...

برای رفتن به وبم اینجا کلیک کنید.

سلام بچه ها وبلاگ هنرمندان من امروز ساخته شد.این وب و خودم امروز ساختم حتما دیدن کنید.

چت کردن یک آقا پسر با یک دختر خانم!! ( فقط بخندید )

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz

پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟

دختر‌ : تهران/نازنین/۲۲

پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه

ادامه مطلب ...

از سری بیانات خودم..

یه دل میگه گمشو برو... یه دلم میگه نرو نرو...!

ادامه مطلب ...

شیوه تنبیه کردن آقایان به وسیله خانم ها (اوج خنده)

سه تا زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو انجام ندهند تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم اعلام کنن.

زن فرانسوی گفت:

به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

زن انگلیسی گفت:


من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.

روز اول و دوم خبری نشد

ولی روز سوم دیدم شوهرم

لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.

زن ایرانی گفت :

من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم

اما روزاول چیزی ندیدم

روز دوم هم چیزی ندیدم

روز سوم هم چیزی ندیدم

شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم

پسرا به چی شون مینازن؟

1.به جورابهایی که سال به سال رنگ شستشو نمیبینه وبوش تا یک کیلومتری میاد

 

2.نمره 12ریاضی سال اول ابتدایی شون (تنها نمره قبولی در سالهای تحصیلی!)

 

3.کشتن جوجه پسر همسایه(آخه هرچی خواهش کردن بهشون نداده بوده)

 

4.در رفتن از زیر کتک های مامان (چون خیلی چالاک بودن!!)

 

5.پونز گذاشتن روی صندلی معلم(آخه نمره نمیداده وبا درسش حال نمیکردن؟!)

 

6.خراب کردن اسباب بازی بچه فامیلشون(چون خیلی باهاش پز میداده!)

 

7.ضایع کردن یه دختره توکلاس دانشگاهشون(بعداباپنچری چرخ ماشینشون مواجه شدن!!!!)

 

8.اتاق شلوغتر از بازار شام!

 

9.لباسای چرکشون(بایه دوش ادکلن همه چی رو حل میکنن!)

 

10.به تیپشون!!!!!

 

11........خودتون بگید!

بیچاره خانوما!!!!!

البته با پوزش از خانومای محترمعکس خنده دار 

راز عشق.....

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های نا باب

عشق یعنی همچو من شیدا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

بله بله

سال ۱۲۸۰

مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی. تو غلط می کنی.


زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها! دیگه از این غلطا نمیکنه  قول میده...


مرد: (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدونه درد می کشمت...


-- بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه.

 

ادامه مطلب ...

بخند بابا بیخیال

 

2. خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی

مـــــوز کیلــو 4000 تــومـــان !!!!!!!فقط به میــمـون حســـودیمون نشــده بــود که شـــد

توی کافی شاپ پسره بستنی می ذاشت دهن دختره ؛ دختره هم لبخند میزد
منم پاشدم رفتم بستنی گذاشتم دهن دختره اما لبخند نزد 

 

ملت قاطی هستن به خدا

3. خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس میده

اعصاب چیست؟

چیزیست که هیچ کس ندارد ولی توقع دارند که تو حتما داشته باشی.

توقع چیست؟

چیزیست که همه دارند و تو نباید داشته باشی .... !!!!یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم،
یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
"بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
"اشهد ان لا اله الا الله"!
هیچی دیگه...
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدا رو شکر یکی دیگه اومد زد ..!

دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟ راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت چه غلطی کنیم بالاخره؟

سه تا بهترین خوابیدن های دنیا:

1. خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای

ادامه مطلب ...

تفاوت پسرا و دخترا

 

دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

 

*******

*******

 

نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و... هست

 

*******

 

دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت می کنن، اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف می کنن و خلاصه: در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره

ادامه مطلب ...

دروغ های پسران به دختران.(اخر طنز)

دروغ های متداول برخی پسران به دختران همراه با معانی آنها

دروغ : بعدا باهات تماس می گیرم

معنی : دیگه هیچ وقت منو نمی بینی

دروغ : تو قسمتی از وجود منی- نمی دونی تا چه اندازه دوستت دارم

معنی : تو برای من به اندازه کافی زیبا، باهوش و پولدار نیستی میزارمت کنار

دروغ : اون دختر هیچ تیریپی با من نداره – ما فقط دوست معمولی هستیم

معنی : عاشقشم

دروغ : آخر این هفته با دوستام داریم میریم کوه

معنی : داریم میریم دختر بازی.

دروغ : می تونی ۵ هزار تومن بهم قرض بدی؟ تا آخر هفته بهت برمیگردونم

معنی : پولتو ببوس و باهاش خداحافظی کن.

 

این هم شاید بزرگترین دروغی باشد که تا بحال گفته شده :

دروغ : قول میدم تا زمانیکه مرگ مارو از هم جدا نکرده عاشقت باشم، باهات صادق باشم و ازت نگهداری کنم.

معنی : ازت میخوام لباسامو بشوری، خونمو تمیز کنی، غذا برام بپزی، وقتی مریض میشم ازم پرستاری کنی، از بچه هام مراقبت کنی، به دوستام و خـانوادم سـرویـس بدی . هر وقت بخوام میـرم با دوسـتــام و دخـتـرای دیـگـه گـردش، هیچوقت پول بـهت نمی دم و هیچ کلمه خوشـحال کنـنده ای بـهت نخواهم گفت و هیچ کاری که برای تو جالب باشه انجام نخواهم داد.

یه خاطره.........

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بر اساس داستان واقعی.کسای که دلشو دارن بخونن............

  شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته  تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را     هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و  ناراحتی  دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ،  دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با  هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه  عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده  ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه

ادامه مطلب ...